قدم یـکم
مـا اقرار کردیم که در برابر اعتیادمان عاجز بودیم و زندگی مان غیر قابل اداره گردیده بود
ما به ایـن باور رسیدیم که یک نیروی برتر می تواند سلامت عقل را به ما بازگرداند .
قدم سـوم
ما تصـمیم گرفتیم که اراده و زندگیمان را به مراقبت خداوند، بدان گونه که او را درک می کردیم، بسپاریم.
قـدم چهارم
ما یک تـراز نامه اخلاقی بی باکانه و جستجو گرانه از خود تهیه کردیم .
...قـدم پنجم
چـگونگی دقیق خطاهایمان را به خود ، یک شخص دیگر و خداوند اقرار کردیم .
قدم ششـم
ما آمـادگی کامل پیدا کردیم که خداوند کلیه این نواقص شخصیتی ما را برطرف کند.
ما بـا فروتنی از او خواستیم تا کمبودهای اخلاقی ما را بر طرف کند.
ما فهرستـی از تمام کسانی که به آن ها صدمه زده بودیم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آن ها شدیم.
ما به طـور مستقیم در هر جا که امکان داشت از این افراد جبران خسارت کردیم ، مگر در مواردی که اجرای این امر به ایشان و یا دیگران لطمه بزند .
ما به تهیـه ترازنامه شخصی خود ادامه دادیم و هر گاه در اشتباه بودیم سریعا به آن اقرار کردیم.