جزوه مثلت خود مشغولی معتادان گمنام NA
وقتی که به دنیا می آئیم ، فقط از خودمان آگاهیم و خود را تمام جهان می دانیم .
درک ما از اطراف ، فقط چیزی در حد نیازهای اصلی مان می باشد که اگر برآورده شوند ، کاملا راضی می شویم . به تدریج که آگاهی ما فزونی می یابد ، متوجه وجود دنیایی ، خارج از خودمان می گردیم : آدم ها ، مکان ها و چیزهایی که احتیاجات ما را برآورده می کنند . در این مرحله ، ما از گوناگونی و تفاوت ها آگاه می شویم که در نهایت ، در ما ، ایجاد سلیقه و ترجیح می نماید . ما یاد می گیریم که ، بخواهیم و انتخاب کنیم . در این بار ، ما نقطه مرکزی و محور جهانی شده ایم که دائما در حال بزرگتر شدن است و انتظار داریم که احتیاجات و خواسته ها یمان ، تماما برایمان مهیا و برآورده گردد.
منبع خوشنودی و رضایت ما ، از شکل نیازها و خواسته های غریزی مان که به گونه ای معجزه آسا در کودکی ارضا می شد ، درآمده و تبدیل به ارضای هوس ها و خواسته های جدید ما می گردد.